علیرغم احترامی که برای تمامی دوستان کرد زبان و فارس زبان  قائل هستم باید بگویم که کلمه کرماشان گویش کردی کرمانشاه است و اینکه دکتر گلزاری گفته اند که امیدوارم که روزی باشد که مردم به جای کرمانشاه کلمه کرماشان را به کار برند را واقعا متوجه نشدم و یا کرمانشاه که ساخته و پرداخته بهرام چهارم است که این دیگر از آن حرف ها بود. 
من قبل از نقد این مقاله میخواستم اشاره‌ای به مصاحبه ای که دکتر داریوش رحمانیان استاد دانشگاه تهران و از دوستان هم دوره ای دانشگاه تبریز اینجانب کرده بودند بعنوان عوام زدگی تاریخ کنم که دکتر رحمانیان مطلبی را عنوان کردند که کسانی که در رشته های مختلف علوم انسانی صاحب نظر هستند هنگامی که به تاریخ میرسند در اینجا هم نظر میدهند در حالیکه به هیچ عنوان در جامعه شناسی، علوم سیاسی و غیره ورود نمیکنند ولی براحتی در مورد تاریخ و مسائل تاریخی صاحب نظر میشوند که ایشان این مسئله را عوام زدگی تاریخی نامیده اند. 
بگذریم در مورد بحث کرمانشاه و کرماشان باید پذیرفت که شهر کرمانشاه در دوران ساسانیان بوجود آمد و قبل از آن چنین شهری نبود و بهرام چهارم شاهزاده ساسانی که حاکم شهر کرمان بود هنگامی که به این منطقه آمد بنای شهر را گذاشت که به یاد بود وی آنرا کرمانشاه که لقب وی بود نامیده‌اند و از این زمان به بعد شهر کرمانشاه معروف شد و هیچ نام دیگری بجز آن وجود ندارد، البته در دوران هخامنشیان نام این منطقه کامبادن بود که ربطی به کرمانشاه ندارد. 
تنها نام دیگری که در مورد شهر کرمانشاه در طول تاریخ می توان درست خواند کلمه قرمیسین است که عربی شده کرمانشاه است، کرمیسین یا قرمیسین. 
درست مانند قسطنطنیه که عربی شده شهر کنستانتین پولیس است که با فتح این شهر توسط سلطان محمد فاتح در سال ۱۴۵۳ میلادی نام آن به اسلام پولیس و بعد اسلام بولیس تغییر یافت که امروز عربی آن اسلامبول و ترکی آن استانبول است. 
کرمانشاه تنها یک دوره اسم عوض کرده و آن هم دورانی ده ساله پس از انقلاب به نام باختران بود که این هم اصلا شوخی جالبی نبود و دوباره اسم تاریخی این شهر بازگشت. 
و همانطور که عرض کردم کرماشان گویش کردی کرمانشاه است و دلیلی ندارد که در هنگام فارسی نوشتن کلمه کردی به کار رود. 
غرض از نوشتن نقد بر این مقاله این بود که احساس کردم به کرمانشاه و لفظ این شهر تاریخی در طول زمان ظلم شده البته باید قبول کرد که به طور کلی بر کرمانشاه ظلم شده نه فقط لفظ آن.